اطلاع دادن به فارسی
Webinformieren. verb. صرفش کن. 1. در جریان (ـِ چیزی) قرار دادن، (از چیزی) مطلع/ آگاه ساختن، (از چیزی) باخبر کردن، (چیزی را) به اطلاع کسی رساندن؛ (چیزی را) خبر/ اطلاع دادن به. tr.; [hat]; + über Akk. مثال ها ... در زبانشناسی به حالتی در جملهها که درک معنای یک عنصر متنی با مراجعه به عناصر دیگر متن امکانپذیر میشود ارجاع میگویند. عمده ارجاعات را ضمایر شخصی، ملکی، اشارهای و صفات ملکی تشکیل میدهند. برای نمونه در این متن (۲۵۵: گلشیری، ۱۳۸۰): «مینشینم توی تختم و به او نگاه میکنم، آن قدر که چشمم تار میشود، یا به اشک مینشیند طوری که فکر میکنم نیستش، آن تکه گوشت کوچک من آنقدر کوچک شده است که پاک محو شده، مثل انگشت کوچک پای همه آدمها.»
اطلاع دادن به فارسی
Did you know?
Webواژگان مترادف و متضاد. ۱. آگاهی، بینش، دانش، شناسایی، عرفان، علم، معرفت ۲. آشنایی، اطلاع، درک، وقوف ۳. آشنا. ۸. Webخبر دادنمترادف خبر دادن: آگاه کردن، آگهی دادن، اطلاع دادن، اعلام کردن، مطلع ساختنمتضاد خبر دادن: بی خبر گذاشتنبرابر پارسی: آگاه کردن، پیام دادن.
Web1 اطلاع دادن آگاه کردن، خبر دادن. معادل ها در دیکشنری فارسی: آگاهانیدن آگاه کردن اِشعار داشتن اطلاع دادن خبر دادن مطلع کردن. مترادف و متضاد let someone know notify tell. 1.If he calls me again, I shall inform the police. 1. Webآخرین بهروزرسانی: ۱ آذر ۱۴۰۱. Verb - transitive Verb - intransitive. آگاهی دادن، آگاه کردن، گفتن، اطلاع دادن، چغلی کردن - We must inform the police. - بایستی به پلیس خبر بدهیم. - He informed on his own …
WebMay 29, 2016 · جهت ِ اطلاع. +1 رای. 4.7k بازدید. مه 29, 2016 در فارسی به انگلیسی توسط silverman (28.7k امتیاز) -جهت ِ اطلاع. -جهت ِ استحضار. -جهت ِ اقدام لازم. -جهت ِ اقدام بر اساس هامش. Webخبر دادن. [ خ َ ب َ دَ] ( مص مرکب ) مطلبی را از طریق خبر بگوش کسی رساندن.اطلاع دادن از طریق خبر. بوسیله خبر کسی را آگاهانیدن. اخبار. ( تاج المصادر بیهقی ). انباء : که برزویم از تو خبر داده است. بنزد ...
Web2 days ago · نوعی از ترنک که اداره مبارزه با موادمخدر آمریکا در گزارش خود به آن اشاره کرده ترکیبی است بسیار خطرناک از ...
Webزمینه و هدف: سرطان و درمان های پزشکی آن، باعث طیف وسیعی از مشکلات جسمی و روانی می شود. این ها از درد فیزیکی، خستگی و از دست دادن زندگی مستقل تا اضطراب، افسردگی و فشار بر روابط شخصی را شامل می شود و تاثیر عمیقی بر کیفیت ... hoff incWebترجمه "instruct" به فارسی. آموزاندن, یاد دادن, پرهیختن بهترین ترجمه های "instruct" به فارسی هستند. نمونه ترجمه شده: 2 “Discipline” refers to chastisement, correction, instruction, and education. ↔ ۲ «تأدیب» در اینجا به مفهوم ادب کردن ... https learning circle health groupWebمرکزمنطقه ای اطلاع رسانی علوم وفناوری. تمام منابع فارسی شامل کتاب ها، نشریات، پایان نامه ها، اطلس ها و نقشه ها، اسناد، طرح های تحقیقاتی، پایگاه های تخصصی، چاپ و نشر کتاب و مجلات، برگزاری کارگاه ها و همایش های علمی در ... hof fileWebApr 11, 2024 · بر اساس اسنادی که از پنتاگون لو رفته و بیبیسی آنها را مشاهده کرده، مقامهای عالیرتبه کره جنوبی ... httpsle bon coinWebگفتن, اطلاع دادن, آگاهاندن بهترین ترجمه های "inform" به فارسی هستند. نمونه ترجمه شده: Signor Morgante has informed us of your grave-robbing exploits. ↔ آقاي مورگانت به ما راجع به عمل نبش قبر شما گفتن. … hoff imobiliariaWebاطلاع رسانی ربات delorean_bot به صورت پیام انجام میشود. بهترین ربات های تلگرام : ربات exactlyappbot@ اگر به یک دیکشنری همراه با قابلیت شخصی سازی نیاز دارید، ربات exactlyappbot این مرجع را برایتان فراهم میکند. https learn its trainingWebبا کسی تماس گرفتن [به کسی خبر دادن] wenn ich dort bin, melde ich mich bei dir. وقتی که رسیدم با تو تماس میگیرم. sich (Akk.) melden. تماس گرفتن [خبر دادن] 1. Nach der Ankunft melde ich mich sofort. 1. بعد از رسیدن بلافاصله با تو در تماس خواهم بود. https learning apps